دعای روز بیست و نهم
اَللّهُمَّ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحْمَةِ وَارْزُقْنى فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ
خدایا فراگیر مرا در این ماه به مهر خود و روزیم کن در آن به توفیق و خودنگهدارى و پاک کن دلم را از تیرگیهاى تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤ من خود
زلال وحی
کتاب کامل
قرآن مجید مشتمل استبر هدف کامل انسانیت و آنرا بکاملترین وجهی بیان میکند زیرا هدف انسانیت که با واقع بینی سرشته شده جهان بینی کامل و بکار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی است که مناسب و لازمه همان جهان بینی باشد و قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را بعهده دارد.خدای متعال در وصف آن میفرماید: «یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم» (1) ترجمه:(هدایت میکند قرآن مجید بسوی حق- در اعتقاد- و بسوی راهی راست- در عمل-) و باز در جایی دیگر پس از ذکر تورات و انجیل میفرماید: «و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه» (2) ترجمه: (و فرو فرستادیم اینکتاب را بسوی تو بحق در حالی که کتاب آسمانی را در برابر خود دارد تصدیق مینماید و مسلط و نگهبانست نسبتبه آن (.
و باز در اشتمال قرآن بحقیقتشرایع انبیاء گذشته میفرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی» (3) ترجمه: (تشریع کرد برای شما امت محمد آنچه را که بنوح سفارش کرد و آنچه را که بتو وحی کردیم و آنچه را که بابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم) .
و بطور جامع میفرماید: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء» (4) ترجمه:) و تدریجا فرو فرستادیم بسوی تو این کتاب را در حالی که بیانکننده هر چیزی است.)
محصل آیات قبلی اینست که قرآن مجید بحقیقت مقاصد همه کتب آسمانی مشتمل است و زیاده،و اینکه هر چیزی را که بشر در پیمایش راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل بآن نیازمند میباشد درین کتاب بطور تام و کامل بیان شده است.
پی نوشتها:
1- سوره احقاف آیه 30
2- سوره مائده آیه 52
3-سوره شوری آیه 13
4-سوره نحل آیه 89
کلام نور
آزردن
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: هر که مؤمنی را بیازارد، بی گمان مرا آزرده است. (1)حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نشود و در برابر آن پاداشی نبیند. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: نفس مؤمن از او در رنج است اما مردمان از وی آسوده اند. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: آزار نرساندن، نشانهی کمال خرد و مایهی آسایش دو گیتی است. (4)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خداوند بزرگ فرموده است هر که بندهی مرا بیازارد، با من اعلان جنگ دهد. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: هر که دست از آزار مردم بردارد، یک دست از آنها نگه داشته و مردم دستهای بسیار از (آزار) او نگه می¬دارند.(6)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج67، ص 72.
2- بحارالانوار، ج75، ص 150.
3- الحضان، ص 620.
4- تحف العقول، ص 283.
5- اصول کافی، ج 2، ص 17.
6- الحضان، ص 17.
ادب
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: ادب نیکو، زیور خرد است. (1)حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بهترین شرافت و افتخار خانوادگی، ادب نیکو است. (2)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خدای بزرگ پیامبر خود را تربیت کرد و چون ادب را در او به کمال رساند، فرمود: «همانا تو دارای خلقی عظیم هستی» آنگاه کار دین و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند. (3)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت؛ زیرا ثروت از بین میرود و ادب میماند. (4)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: ادب نیکو، سبب تزکیه اخلاق است. (5)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج77، ص 131.
2- غررالحکم، ح 2949.
3- اصول کافی، ج1، ص 266.
4- اصول کافی، ج8، ص 150.
5- غررالحکم، ح 5520.
خوشبختی
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: خوشبخت ترین مردم، کسی است که با مردم به بزرگواری رفتار کند. (1)حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند:خوشبخت ترین مردم کسی است که نفس او متقاضی طاعت خدا باشد. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: خالی بودن دل از کینه و حسادت، از خوشبختی بنده است. (3)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: از سعادت آدمیاست که محل کسب و کارش در شهر خودش باشد و همنشینانش مردان صالح باشند و فرزندی داشته باشد که کمک او باشد.(4)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بالاترین خوشبختی، استواری در دین است. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: خوشبخت کسی است که در نفس خود فراغتی یابد و به کار اصلاح آن بپردازد. (6)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: کوشش در راه اصلاح تودهی مردم، از کمال خوشبختی است. (7)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج74، ص 185.
2- غررالحکم، ح 3396.
3- غررالحکم، ح 5083.
4- الحضال، ص 159.
5- غررالحکم، ح 2869.
6- بحارالانوار، ج78، ص 203.
7- غررالحکم، ح 9361.
مشورت
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:ای علی! کسی از خدا طلب خیر کند، سرگردان نشود و کسی که مشورت کرد، پشیمان نگشت. (1)حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: هر کس که پای بند رأی خود شد، به هلاکت رسید و هر که با دیگران مشورت کرد، شریک عقل آنان شد. (2)
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: راهنمایی کردن مشورت کننده، گزاردن حق نعمت است. (3)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: در کارت با کسانی مشورت کن که از خدا میترسند. (4)
حضرت امام کاظم (علیه السلام) میفرمایند: همنشینی با اهل دین شرف دنیا و آخرت است و مشاورت با خردمند خیر خواه، محنت و برکت و هدایت است و توفیقی است از خداوند. پس چنانچه شخص عاقل و خردمند تو را راهنمایی کرد، مبادا سرپیچی کنی که هلاک خواهی شد. (5)
پی نوشتها:
1- امالی شیخ طوسی، ص 136.
2- نهج البلاغه حکمت، 161.
3- تحف العقول، ص 283.
4- بحارالانوار، ج75، ص 58.
5- بحارالانوار، ج78، ص 313.
بخل
حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: بخیل ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. (1)حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: بخیل واقعی کسی است که نام من نزد او برده شود و صلوات نفرستد. (2)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: آدم بخیل، خزانه دار وارثان خود است. (3)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بخل ورزیدن به آنچه در دست داری، بد گمانی به معبود است.(4)
حضرت امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بخل در بردارنده بدیهای هر عیبی است و افساری است که (بخیل) بوسیلهی آن به سوی هر بدی کشانده میشود. (5)
حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: انسان بخیل، آسایش ندارد.(6)
حضرت امام کاظم (علیه السلام) میفرمایند: بخیل کسی است که در پرداخت آنچه خدا بر او واجب کرده است بخل ورزد. (7)
پی نوشتها:
1- بحارالانوار، ج77، ص 209.
2- بحارالانوار، ج73، ص 306.
3- غررالحکم، ح 464.
4- غررالحکم، ح 1258.
5- بحارالانوار، ج73، ص 307.
6- بحارالانوار، ج73، ص 303.
7- بحارالانوار، ج96، ص 16.
حکمتهای شگرف
حکمت 337نهج البلاغه: ضرورت عمل گرایى(اخلاقى، تربیتى)قَالَ المام علیٌ [علیه السلام] الدَّاعِى بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِى بِلَا وَتَرٍ .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: دعوت کنندة بى عمل، چون تیر انداز بدون کمان است.
حکمت 338 : اقسام علم (علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا یَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ یَکُنِ الْمَطْبُوعُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: علم دو گونه است: علم فطرى و علم اکتسابی؛ اگر هماهنگ با علم فطری نباشد سودمند نخواهد بود.
حکمت 339 : قدرت و حاکمیت اندیشه(سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] صَوَابُ الرَّأْیِ بِالدُّوَلِ یُقْبِلُ بِإِقْبَالِهَا وَ یَذْهَبُ بِذَهَابِهَا .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: استوارى رأى با کسى است که قدرت و دارایى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت کردن آن روى بر تابد.
حکمت 340: ارزش پاکدامنى و شکر گزارى (اخلاقى، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: پاکدامنى زیور تهیدستى ، و شکر گزارى زیور بى نیازى (ثروتمندى) است.
حکمت 341: روز دردناک ظالم(سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: روز انتقام گرفتن از ظالم سخت تر از ستمکارى بر مظلوم است.
حکمت 342: راه بى نیازى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْغِنَى الْأَکْبَرُ الْیَأْسُ عَمَّا فِى أَیْدِى النَّاسِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: برترین بى نیازى و دارایى، نومیدى است از آنچه در دست مردم است.
حکمت 343 : شناخت مردم و ضد ارزشها(سیاسى، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْأَقَاوِیلُ مَحْفُوظَةٌ وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ وَ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ وَ مُجِیبُهُمْ مُتَکَلِّفٌ یَکَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْیاً یَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْیِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ وَ یَکَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْکَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِیلُهُ الْکَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: گفتارها نگهدارى مى شود، و نهانها آشکار، و هر کسى در گرو اعمال خویش است، و مردم گرفتار کمبودها و آفتهایند جز آن را که خدا نگهدارد؛ در خواست کنندگانش مردم آزار، و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند ، و آن کس که در اندیشه از همه برتر است با اندک خشنودى یا خشمى از رأى خود باز مى گردد. و آن کس که از همه استوار تر است از نیک نگاهى ناراحت شود یا کلمه او را دگرگون سازد.
حکمت 344 : ضرورت توجه به فنا پذیرى دنیا(اخلاقى، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَعَاشِرَ النَّاسِ اتَّقُوا اللَّهَ فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا یَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لَا یَسْکُنُهُ وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ یَتْرُکُهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً قَدْ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اى مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندى که به آروزى خود نرسید، و سازندة ساختمانى که در آن مسکن نکرد، و گردآورنده اى که زود آنچه را گرد آورده ، رها خواهد کرد، شاید که از راه باطل گرد آورده و یا حق دیگران را بازداشته ، و با حرام به هم آمیخته ، که گناهش بر گردن اوست، و با سنگینى بار گناه در مى گذرد، و با پشیمانى و حسرت به نزد خدا مى رود که:
"در دنیا و آخرت زیان کرده و این است زیانکارى آشکار"
حکمت 345 : یکى از راههاى پاک ماندن(معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِى .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: دست نیافتن به گناه نوعى عصمت است.
حکمت 346: مشکلات در خواست کردن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَاءُ وَجْهِکَ جَامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: آبروى تو چون یخى جامد است که در خواست آن را قطره قطره آب مى کند، پس بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى ریزی؟.
حکمت 347 : جایگاه ستایش(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: ستودن بیش از آنچه که سزاوار است نوعى چاپلوسى ، و کمتر از آن ، درماندگى یا حسادت است.
حکمت 348: سخت ترین گناه(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: سخت ترین گناه ، آن است که گناهکار آن را کوچک بشمارد.
عزیزآل یاسین
علائم ظهور
یکی از علائم حتمیظهور حضرت مهدی (علیه السلام) خروج دجال است و دجال خروج نمیکند مگر این که علائمیپیدا شود. حضرت علی (علیه السلام) خطبه خواندند و پس از حمد و ثنای الهی سه بار فرمودند: «سلونی ایها الناس قبلانتفقدونی؛ای مردم پیش از آن که مرا از دست بدهید، هرچه میخواهید از من بپرسید.»در این وقت صعصعه بن صوحان از جا برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین دجال کی خواهد آمد؟ حضرت فرمودند: به خدا قسم در این باره، سائل و مسؤول «تو و من» یکسان هستیم (یعنی این از اسراری است که فقط خداوند متعال میداند) ولی این را بدان که آمدن دجال علاماتی دارد که پشت سر هم به وقوع میپیوندد، که عبارتند از:
مردم نماز را بمیرانند و امانت را ضایع و دروغ گفتن را حلال و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمانها را محکم سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار بگمارند و پیوند خویشان را قطع نمایند و هواپرستی را پیشهی خود سازند و ظلم و ستم باعث فخر فاسق میگردد. شهادت باطل آشکار میشود و اعمال زشت و گفتار بهتان آمیز و گناه و طغیان و تجاوز علنی گردد و زنان نوازنده آلات طرب و موسیقی به دست گرفته و نوازندگی کنند. احکام دین را برای غیر دین بیاموزند و کار دنیا را بر آخرت مقدم دارند. در این هنگام اصبغ بن نباته بر خواست و عرض کرد یا امیرالمؤمنین دجال کیست؟ حضرت فرمودند: بدان که دجال، ضائدبن صید است و شقا وتمند کسی است که ادعای او را تصدیق کند و سعادتمند کسی است که او را تکذیب کند و در پیشانی او نوشته شده است« این کافر است» و هر شخصی با سواد و بی سواد آن را میخواند و او چشم راست ندارد و چشم دیگر او در پیشانی اوست.
خداوند او را در تلی معروف به «تل افیق» سه ساعت از روز جمعه برآمده به دست کسی که عیسی بن مریم (علیه السلام) پشت سر او نماز میگذارد (حضرت مهدی (علیه السلام)) میکشد.
منبع: مهدی موعود (علیه السلام) علی دوانی، صفحات 962 الی 966.
مواعظ جاوید
تبلیغات
معنای تبلیغاتتبلیغات، که همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. این مسأله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهای اسلامیبا هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد مینماید، باید به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر برای تمام دست اندرکاران و مردم تبلیغ گردد. (1)
سلاح تبلیغات
ما باید در همهی امور هماهنگی را حفظ نماییم، مخصوصا هماهنگی در تبلیغات که از اهم امور است، باید بیشتر حفظ شود باید سعی کنید وحدت و هماهنگی را به صورتی حفظ نمایید که هر گونه تبلیغات سوء را از بین ببرید سلاح تبلیغات، برنده تر از کاربرد سلاح در میدانهای جنگ است؛ باید از اسلحهی تبلیغات دشمن بیشتر ترسید. (2)
امروز مخالفت همه جانبهی ابرقدرتهاست با این ملت در همهی مظاهر اسلامیاش و ما باید بیدار باشیم و توجه داشته باشیم. تبلیغات اینها برای ما ضررش بشتر از جنگهاست. (3)
مسألهی پر اهمیت
تبلیغات مسألهی است پر اهمیت و حساس، یعنی دنیا با تبلیغات حرکت میکند. آن قدری که دشمنان ما از حربهی تبلیغات استفاده میکنند، از طریق دیگری نمیکنند و ما هم باید به مسألهی تبلیغات بسیار اهمیت بدهیم و از همهی چیزهایی که هست، بیشتر به آن توجه کنیم. باید تبلیغات فرهنگی ما خصوصا در رادیو و تلویزیون بیشتر باشد.
... شما باید با تبلیغ فرهنگ اسلامی، به دروغ پراکنیهای صداهای خارجی پاسخ دهید. (4)
منابع:
1- صحیفهی نور، ج21، ص 113.
2- صحیفهی نور، ج16، ص 81.
3- صحیفهی نور، ج13، ص 157.
4- صحیفهی نور، ج17، ص 157.
در محضر ولایت
در دعاى وداع ماه مبارک رمضان - که دعاى چهلوپنجم صحیفهى سجادیه است - امام سجّاد علیهالصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبى عرض مىکند: « انت الّذى فتحت لعبادک باباً الى عفوک»؛ تو آن کسى هستى که به روى بندگانت، درى به عفو خودت باز کردى. «و سمیته التوبة»؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتى. «و جعلت على ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحى براى این در گذاشتى تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتى مىفرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و اقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهى، استفاده نکند! راه مغفرت الهى هم، استغفار - یعنى طلب مغفرت - است. از خدا باید مغفرت را بخواهید.منبع: بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران
تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است... در تبادل فرهنگی، هدف باور کردن فرهنگ و کامل کردن فرهنگ ملی است. ولی در تهاجم فرهنگی، هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است. در تبادل فرهنگی، ملت گیرنده فرهنگ، چیزهای مطبوع و دلنشین و خوب و مورد علاقه را میگیرد. مثلا ملت ما وقتی میرود به اقصی نقاط شرق آسیا و میبیند که مردم آنجا مردمیهستند دارای وجدان کار، علاقه مند، مشتاق به کار، وقت شناس، دارای نظم و انضباط، دارای محبت بین خود و دارای حسن ادب و احترام و این خصوصیات را از آنها بگیرد، خیلی خوب است در تهاجم فرهنگی چیزیهایی را که به ملت مورد تهاجم میدهند، خوب نیست و بد است. مثلا وقتی اروپاییها تهاجم فرهنگی را به کشور ما شروع کردند، روحیهی وقت شناسی ، شجاعت، خطر کردن در مسایل، تجسس و کنجکاوی علمیرا برای ما نیاوردند، نخواستند تا با تعلیمات و تبلیغات و پی گیری، ملت ایران یک ملت دارای وجدان کار و وجدان علمیبشود. آنها فقط بی بند و باری جنسی را وارد کشور ما کردند.... تبادل فرهنگی از طرف ماست ولی تهاجم فرهنگی از طرف دشمن انجام میگیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند.... تبادل فرهنگی هنگام قوت و توانایی یک ملت انجام میگیرد. ولی تهاجم فرهنگی در روزگار ضعف یک ملت به وقوع میپیوندد.
منبع: رهبر معظم انقلاب اسلامیدر دیدار با اعضای دانشکدهی صدا و سیمای جمهوری اسلامیایران، 15/ 9/ 70.
جایگاه مجلس خبرگان
ملت عزیز باید توجه داشته باشند که مجلس خبرگان، پایگاه و جایگاه بسیار رفیع و با عظمتی دارد در حساس ترین و خطرناک ترین لحظات زندگی ملت و نظام ما، این مجلس است که باید به داد ملت برسد، این منتخبان ملتند که باید در آن لحظه خطیر دین خودشان را به ملت ایفا کنند. (1)این مجلس محترم که مجمع گروهی از علماء بزرگ و مجتهدین و برجستگان درآگاهی و تعهد اسلامیو انقلابی است، حساسترین وظایف را در نظام جمهوری اسلامیبرعهده دارد و ضامن بقا و استمرار نظام اسلامیدر خطیر ترین لحظات است.(2)
از آنجا که جایگاه والای این مجلس معظم در حفظ تداوم و سلامت نظام اسلامیبرتر از همهی مجالس و مراکز تصمیم گیری در این نظام است، دشمنان اسلام و ایران سعی خود را بر این متمرکز کرده اند که با تبلغیات مسموم و شبه افکنیهای انبوه، ارادهی ملت را در برگزاری با شکوه انتخابات آن سست کنند و این مجلس را از پشتوانهی آراء مردم محروم سازند. (3)
شرکت در انتخابات مجلس خبرگان را مثل یک واجب شرعی، واجب و لازم بشمارید و تمام آحاد ملت که مشمول این شرایط هستند، در انتخابات شرکت کنند، تا دشمن بداند که جمهوری اسلامی، به برکت این جوانان و این ملت و به برکت پیروزیهایی که خدای متعال به او داده، همچنان با صلابت و قدرتمند ایستاده است.(4)
منابع:
1- حدیث ولایت، ج5، ص 154.
2- حدیث ولایت، ج5، ص 259.
3- بیانات مقام معظم رهبری 3/ 12/77.
4- حدیث ولایت، ج5، ص 232.
بسیج مردم و مسؤولان
دو بسیج عمده در این کشور لازم است:یک، بسیج مردم به خصوص جوانهاست. باید برای آماده سازی خود و احیای خود و احیای عزت کشور و ملت و برافراشته نگهداشتن پرچم اسلام بسیج بشوند؛ چون همهی مشکلات این کشور در سایهی اسلام و عمل به قوانین اسلام، حل خواهد شد.
جوانها خودسازی کنند –هم خودسازی علمی، هم خودسازی اخلاقی و معنوی و دینی، هم خود سازی جسمی- و روحیه و امید خود را برای دفاع از این کشور حفظ کنند که این سرمایهی بسیار بزرگی است؛ نقطهی مقابل آن چیزی است که دشمن مایل است در ایران اتفاق بیفتد.
مسؤولات هم باید بسیج دوم را تشکیل دهند؛ بسیج در راه خدمت. مسؤولان اجرایی کشور باید توانایی خود را در گشودن گرههای کار مردم نشان بدهند. باید مبارزه با چپاولگران مفسدان اقتصادی را – هرکجا لانه کرده باشند – به طور جدی دنبال کنند و سفرههای فساد اقتصادی را جمع کنند. امکانات به اندازه کافی در اختیار مسؤولان کشور هست برای این که بتوانند کارها را انجام بدهند؛ شرطش این است که کار را وجههی همت اصلی قرار بدهند. به مسایل اصلی کشور بپردازند.
... مسایل اصلی کشور، مسألهی اقتصادی و مسألهی علمیو ارتقای پایههای علمیدانشگاهها و همان جنبش نرم افزاری است همچنین مسألهی حفظ روحیه و فرهنگ دینی جوانهاست.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان 13/8/81.
شمیم هدایت
مواعظ استاد
سؤال: برای این که در نماز توجه و حضور قلب داشته باشیم، چه باید کرد؟جواب: بایدانشاءالله، با اطاعت خدا کم کم جهات ایمانی برای شما روشن شود، یعنی وجدان کنید که خدایی هست، نه این که فقط بشنوید. شنیدن تنها، چندان فایدهای ندارد.
سؤال: چگونه باید جهات ایمانی را وجدانی کرد؟
جواب: از طریق بندگی خدا، یعنی باید عبادت کرد. باید به دستگاه خدای اخلاص پیدا کرد و کاری را برای خدا انجام داد، حرف برای خدا زد، حرکت برای خدا کرد. در این صورت آنچه دیگران نمیفهمند، شما میفهمید.
سؤال: مراقبت در نماز یعنی چه؟
جواب: مراقبت در نماز این است که به اوقات نماز اهتمام ورزید. یک مراقبت و محاسبهای هم مال خود آدم است و آن این است که انسان در هر شبانه روز فکر کند که امروز از صبح که حرکت کرده ایم تا به حال که میخوابیم، چند کار خوب کرده ایم و چند کار بد کرده ایم، چقدر حقوق مردم را تضییع کرده ایم و چقدر حفظ کرده ایم. این مراقبت مربوط به انسان است. اساس، کار، کار خود شماست.
منبع: مواعظ استاد اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینی (رحمت الله علیه) ،برگرفته از کتاب سلوک معنوی
درسهایی از استاد شهید علامه مطهری رحمت الله علیه
احترام به همسر، رفتار متواضعانه با پدر و برخورد دوستانه با فرزندان، از ویژگیهای اخلاقی علامه شهید دکتر مطهری (رحمت الله علیه) است که بیایید چگونگی احترام به همسر، پدر و پسر را از استاد بیاموزیم.نامه به پسر:
فرزندعزیزم، نور چشم مکرم، آقای علی آقا مطهری و فقه الله لما یحب و یرضی
از خداوند متعال سلامت و موفقیت و حسن عاقبت تو را مسألت دارم. احوال ما عموما بحمدالله خوب است. غالبا ذکری ازشما هست. امیدوارم در امتحانهایت موفقیت کامل به دست آوری. فرزند عزیزم، دوستان و رفقایت، بالخصوص هم اتاقهایت را از طرف من سلام برسان. اگر با هم به تهران آمدید آنها را به منزل بیاور، موجب خوشحالی و مسرت ماست. در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است، همچنین در مطالعه کتابهایی که بدستت میافتد.
بر اطلاعات اسلامیو انسانی ات بیفزا. اگر جلسات خوبی در تبریز هست شرکت کن. اگر کتابی ازاین دست لازم شد پیغام بده تا برایت بفرستم. حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول میکشد مظایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت استانشاءالله ...
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته (1)
نامه به پدر:
روحی فداک از خداوند صحت و سلامتی وجود مقدس آن قبله گاهی و جمیع متعلقین را مسألت مینمایم. حالات اینجانبان هم بحمدالله خوب است و ملالی نیست. بنده هشت روز است که تهران آمده ام به همان منظوری که در عریضه سابقه تذکر دادم و البته اگر منبر طرف توجه واقع شود، اینجا از همه جا بهتر است، هر چند اینجا خیلی مدت لازم است و ابتدا مصادف با استفاده کم خواهد شد. امیدوارم از فضل الهی که بتوانیم استقامت کنم و لطف الهی شامل حال بشود و بالاخره طوری بشود که نتیجتا بنده ایام تحصیل بتوانم با رفاهیت تحصیل کنم و مانعی پیش نیاید. هدف اصلی بنده همان ادامه به تحصیل و تدریس در حوزه علمیه است و این را از هر جهت برای خودم اصلح میدانم. البته دعای شما هم همراه من خواهد بود. حالات اخوی هم بحمدالله خوب است و ظاهر این است که ایشان تا هشتم تیر تهران بمانند. خودشان این طور صلاح میدانند و میگویند که به محمد باقر گفته ام که مرتبا پست به پست کاغذ بنویسد و البته غفلت نکند. بنده هم قول میدهم هفتهای یک کاغذ بفرستم و شما هم زود به زود جواب بنویسید. خدمت والده و اخویها و همشیره و جمیع دوستان سلام برسانید و السلام.(2)
پی نوشتها:
1- مرتضی مطهری، 19، 2، 56.
2- مرتضی مطهری، 14 شعبان 70.
نکتههای ناب
تربیت حسینی
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: الا وان الإحابة تحت قبّته و الشفاء فی تربته؛ بدانید که اجابت دعا در زیر گنبد حرم او (امام حسین (سلام الله علیه)) و شفاء در تربت اوست. (1)حضرت امام صادق (سلام الله علیه) میفرمایند: حنکوا اولادکم بتربة الحسین (سلام الله علیه) فإنها امان؛ کام کودکانتان را با تربیت امام حسین (سلام الله علیه) بردارید زیرا موجب امنیت کودکان است. (2)
این امام همام در جایی دیگر میفرمایند: فی طین قبر الحسین الشفاء من کلّ داء و هو الدّواء الاکبر؛ شفای هر دردی در تربت مزار امام حسین (سلام الله علیه) است. و آن بزرگ ترین درمان است. (3)
حضرت امام رضا (سلام الله علیه) در این باره میفرمایند: کلّ طین حرام (اکله) کالمیته و الدّم... ما خلاطین قبر الحسین(سلام الله علیه) فإنّه و شفاء من کلّ داء؛ (خوردن) هر خاکی، مانند مردار و خون ... حرام است. غیر از تربت مزار حضرت امام حسین (سلام الله علیه) که دوای هر دردی است.(4)
پی نوشتها:
1- مستدرک الوسایل، ج 10، ص 335.
2- کامل الزیارات، ص 462.
3- وسایل الشیعه، ج 14، ص 524.
4- امالی طوسی، ص 319.
حقوق معلم بر شاگرد
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: حق آموزگارت (برتو) این است که او را بزرگ شماری، و حرمت مجلس و محضر او را نگه داری و با دقت به سخنانش گوش بسپاری، و بدو روکنی، و صدای خود را بر روی او بلند نکنی، و هر گاه کسی از وی سؤالی کرد تو جواب ندهی تا او خود جواب دهد، و در محضر او با کسی صحبت نکنی، و در مجلس او زبان به غیبت کسی نگشایی، و...پس، هرگاه این حقوق را بجا آوری فرشتگان خدای عزو جل درباره ات گواهی دهند که تو بخاطر خداوند عز و جل نزد آن استاد رفتهای و دانش او را فراگرفته ایی نه برای حرف مردم.
منبع: من لایحضره الفقیه، ج2، ص620.
دل نوشته
در پناه مهربانی تو
فهیمه موحدیخدای من!
روح پاکی که تو با همه مهربانیات، آنگاه که من غرق در عدم بودم به من بخشیدی، از دنیا رنگ گرفته است؛ خسته و خاکآلود شده است. سخت بر قلبم سنگینی میکند غمبار امانتی که بر دوشم نهادی و من امانتدار خوبی برایت نبودهام؛ اکنون، شرمسار و سرافکنده، به تو باز میگردانم این آینه غبار گرفته را؛ یاریام کن تا از غبار گناه بتکانمش!
مرا ببخش
خدیجه پنجیخدایا! از کثرت گناه، پای آمدنم نیست به حریم تو.
چه بسیار مرا خواندهای و نیامدم، نواختی و گریختم، عهد بستی و شکستم!
من با تلی از گناهان کوچک و بزرگ آمدهام. نگاهم به بنبست رسیده، روزنهای نیست، نوری نیست. دستهایم، سرگردان آسمانها شدهاند.
هوای عصیان، ذره ذره وجودم را از هم میپاشد. دیگر در محدوده خودم نمیگنجم. بوته خاری شدهام رها در هر سو، خلیده در چشمهای جهان، رانده شده از تمام درها؛ نه جایی دارم برای آسودن، نه شانهای برای گریستن. شب در من مچاله شده است. همه از من گریزانند. بوی تند گناهانم، هوا را مسموم میکند. راهی نیست، جز جادههای روشن خانه تو. به قدمهایم قدرت بازگشت بده تا یکبار دیگر، سر بر دامان مهربانیات بگذارم.
کاش برگی زرد و خشکیده بودم بر دورترین شاخه هستی. اما لحظهای از قلمرو اطاعت تو، پا فراتر نمیگذاشتم! کاش رودخانهای بودم خروشان که هروله کنان، تمام جهان را به جستوجوی تو میآمدم!
کاش پرندهای بودم آشیان گزیده بر درختان دوردست، تا هر صبح و شام، به آوازی از تسبیح تو جان اهالی را زنده میکردم!
خدایا! مرا در زلال مهربانیات تطهیر کن!
بگذار پروانهوار، بر مدار روشن کرامتت بچرخم!
در من هزار هزار فانوس مغفرت روشن کن!
هزار پنجره از اشتیاق، به روی جانم باز کن!
کوتاهی دستانم را به بلندی ستارههای اجابت برسان.
زنگار برگیر از آیینه وجودم!
بر بدیهایم لباس عفو بپوشان!
بر عیبهایم پرده بپوشان!
به زانوانم توان ایستادن بده!
مرا کمال ببخش تا شایسته سجده فرشتگان گردم.
یاد ابرار
اسوه عارفان
آیت الله حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. در تبریز متولد ، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.پدرایشان به علم تفسیر علاقه و رغبت خاص داشته است، چنانکه سید علی آقا خودش تصریح کرده که تفسیر کشاف را خدمت پدرش خوانده است. همچنین ایشان ادبیات عربی و فارسی را پیش شاعر نامیو دانشمند معروف میرزا محمد تقی تبریزی معروف به «حجة الاسلام» و متخلص به « نیر» خوانده و از ایشان اشعار زیادی به فارسی و عربی نقل میکرد و شعر طنز ایشان را که هزار بیت بود از بر کرده بود و میخواند.
ایشان در سال 1308هـ.ق. در سن 26 سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خویش قرار داد.
آیت الله سید علی آقا قاضی از زمانی که وارد نجف اشرف شد، دیگر از آنجا به هیچ عنوان خارج نشد مگر یک بار برای زیارت مشهد مقدس حدود سال1330 هـ ق به ایران سفر کرد و بعد از زیارت به تهران بازگشت و مدت کوتاهی در شهرری در جوار شاه عبدالعظیم اقامت گزید.
پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی از جمله فاضل شربیانی، شیخ محمد مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی و... ادامه داد و سرانجام کوششهای خستگی ناپذیر مرحوم آیت الله قاضی در راه کسب علم، کمال و دانش، در سن 27 سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید.
آقا سیدهاشم حداد از شاگردان ایشان میگفت:
« مرحوم آقا (قاضی) یک عالمیبود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بی نظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بی نظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بی نظیر بود، حتی از جهت تجوید و قرائت قرآن. و در مجالس فاتحهای که احیاناً حضور پیدا مینمود، کمتر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور وی را داشته باشد، چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائتشان را میگفت... »
ایشان از جوانی به دنبال تزکیه و تهذیب نفس و کسب معنویت و معارف بلند اسلام بود و در این راه چهل سال صبر و مجاهده کرد و چهل سال درد طلب و عشق، آرام و قرار و خواب و خوراک را از وی ربوده بود.
آیت الله قاضی طی سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامیرا با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب میشوند؛ و البته فقط نام تعدادی از آنها بر ما معلوم است و این که ایشان در حقیقت چه کسانی را تا قلههای بلند عرفان و معنویت بالا کشیده و شراب گوارای معرفت بر کامشان ریختند، برای ما به صورت کامل و دقیق آشکار نیست. اما به تعدادی از آنها که مبرز و شناخته شده هستند، اشاره میکنیم:
آیت الله شیخ محمد تقی آملی، آیت الله سید محمد حسین طباطبائی، آیت الله سید عبد الکریم کشمیری، آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب ،حاج سیدهاشم حداد(رحمت الله علیهم)،آیت الله العظمیبهجت(حفظه الله) و...
به هر حال آیت الله حاج سید علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامیو تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع الاول سال 1366 مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد.
منبع: اسوه عارفان، حسن زاده - طیار مراغی
حکایتها و پندها
شیوهی در خواست
شخصی از انصار (مسلمین مدینه) به حضور امام حسین (علیه السلام) برای در خواست کمک مالی آمد و تقاضای کمک کرد. حضرت امام حسین(علیه السلام) فرمودند:ای برادر ، آبرو و شخصیت خود را از سؤال رو در رو، حفظ کن، در خواست خود را در نامهای بنویس، من به خواست خدا آنچه را که موجب شادی او است، انجام خواهم داد.مرد انصاری در نامهای نوشت: «ای حسین (علیه السلام) پانصد دینار به فلانی بدهکارم، و او اصرار میکند که طلبش را بپردازم با او صحبت کن تا وقتی که پول دار شدم، صبرکند.»
وقتی امام حسین (علیه السلام) نامه را خواندند به منزل تشریف بردند و کیسهای حاوی هزار دینار آوردند و به آن مرد انصاری دادند و فرموده: « با پانصد دینار، بدهی خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگی خود را سروسامان بده و حاجات خود را جز نزد سه نفر نگو:
1- دیندار ، 2- جوانمرد و 3- صاحب اصالت خانوادگی
چرا که در مورد آدم دیندار، دین نگهدار اوست (و مانع آن است که آبروی تو را ببرد.» و در مورد جوانمرد، او به خاطر جوانمردی حیا و شرم میکند و در مورد کسی که اصالت خانوادگی دارد، او به خاطر نیازت، آبروی تو را نمیریزد بلکه شخصیت تو را حفظ میکند و بدون بر آوردن حاجتت، رد نمیشود.
منبع: داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاری، ج 2، ص 167 به نقل از نهج الشهاده ص 305.
حضرت مهدی (علیه السلام) و زنده نگه داشتن عاشورا
روز عاشورایی بود و موج سوگواران از هر سو به سوی کربلا در حرکت بودند . علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) نیز به همراه گروهی از طلب به استقبال عزادارن حرکت کردند. به محلهی «طویرج» رسیدند، که دستهی سینه زنی و سبک سوگواریشان مشهور بود. هنگامیکه علامه و همراهانش به آنان رسیدند، ناگهان علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) با آن کهولت سن و موقعیت اجتماعی و علمی، لباس خویش را به کناری نهاده ودر صف سینه زنان، با شوری وصف ناپذیر به سینه زدن پرداختند. پس از پایان سوگواری، یکی از خواص از ایشان پرسید: چه رویدادی پیش آمد که شما چنان دچار احساسات پاک و خالصانه شدید که آن گونه سر از پا نشناخته، لباس از تن در آورید و به سینه زنان پیوستید؟علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) در جواب فرمودند: حقیقت آن است که با رسیدن به دستهی سوگواران، ناگاه چشمم به محبوب دلها، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) افتاد و دیدم ایشان، با سرو پای برهنه در میان انبوه سینه زنان، در سوگ پدر والای خود حضرت امام حسین (علیه السلام) با چشمانی اشک بار به سر و سینه میزنند، به همین جهت آن منظره مرا به حالی انداخت که قرارم از کف رفت و در برابر کعبه مقصود و قبله موعود به سوگواری پرداختم.
منبع: عاشورا و انتظار، مسعود پور سید آقایی، صفحههای 27 و 28 به نقل از دیار یار، ج2، ص200.
معرفی کتاب
کتاب «حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختری از آسمان»
مجموعه «حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختری از آسمان» مشتمل بر گردآوری و تنظیم 91 پرسش پیرامون شخصیت والا و مقامات عالیهی حضرت سیدةالنساء العالمین، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) از محضر آیت الله العظمیمظاهری (دامت برکاته) و پاسخهای معظم له میباشد.ابعادی که از حضرت فاطمهی زهراء (سلام الله علیها) در این اثر گرانمایه به آن پرداخته شده، عبارتند از:
1- خلقت و ولادت حضرت زهراء (سلام الله علیها)
2- اسامیو القاب حضرت زهراء (سلام الله علیها)
3- سیرهی فردی و اجتماعی حضرت زهراء (سلام الله علیها)
4- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
5- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (سلام الله علیه)
6- حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بعد از پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
7- حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و شیعیان
تدوین: علی (مهرداد) آقا شریفیان و عبدالرسول احمدیان
ناشر: انتشارات شهید محمد حسن فهمیده، 1385
کتاب « نگرشی موضوعی بر وصیت نامه سیاسی، الهی امام خمینی قدس سره الشریف»
وصیت نامهی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، عصارهی همهی وصایایی است که در طول حیات پر برکت خویش برای امت بیان فرموده اند. این وصیت نامه، دستورالعمل تداوم انقلاب اسلامیو حفظ عزیزترین یادگار ایشان « نظام جمهوری اسلامیبر محور ولایت» است. وصیت نامهی امام راحل، چشمهی حکمتی است که از دل مصفا و الهی آن حضرت جوشیده و بر قلم مبارکشان جاری گردیده است تا حجتی دیگر بر تبیین سیرهی عملی آن برگوار باشد و راه را پیشاپیش، بر همهی شبهات و تردیدها و القائات خناسان مسدود کند. این مجموعه که بر اساس نیاز و ضرورتهای موجود، گردآوری و تنظیم شده است، شامل مطالب و موضوعاتی است که استفاده از وصیت نامه را برای علاقه مندان افکار و اندیشهی امام راحل، سهل و آسان مینماید. مطالب وموضوعاتی که در این مجموعه گردآوری شده، عبارتند از:سیری در وصیت نامه: در این قسمت خوانندگان با موضوعات کلی مورد نظر امام ارحل آشنا میشوند.
نمونهای از دستخط مبارک حضرت امام (خمینی قدس سره الشریف) به همراه متن کامل تایپی آن.
توضیح واژگان وصیت نامه تحت عنوان تعلیقات که مشتمل بر شرح مختصر بعضی از اصطلاحات و علایمیاست که امام راحل در وصیت نامهی گهر بارشان به کار برده اند.
وصیت نامه به صورت موضوعی به همراه فهرستهای راهنما
عناوین کلی و موضوعاتی که از متن وصیت نامه در 6 فصل تنظیم شده است عبارتنداز: موضوعات اعتقادی (معارف اسلامی) سیاسی و تاریخی، تعلیم و تربیت، اجتماعی و فرهنگی، موضوعاتی در زمینهی مسایل اقتصادی و مدیریت و موضوعاتی در مورد مسایل دفاعی و نظامی(جنگ و جهاد)
کلمات قصار و جملات برگزیدهی کوتاهی از وصیت نامهی الهی، سیاسی امام راحل.
فهرست راهنما: که شامل فهرست الفبای موضوعات، اعلام و اماکن است.
تهیه و تنظیم و ناشر: مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمت الله علیه)
کتاب «عاشورا، خروش بیداری»
این کتاب گرانمایه نتیجهی تلاشهای مستمری در بیان آسیبها، عبرتها، شبههها و ریزشها و رویشها در حادثهی عظیم عاشورا است.مؤلف در فصل اول کتاب به « آسیب شناسی اجتماعی جامعهی اسلامیدر عصر امام حسین (علیه¬السلام) پرداخته و در فصل دوم مبحث «ریزشها و رویشهای اجتماعی در تاریخ صدر اسلام» را مورد بررسی قرار داده و تا حدی به معرفی جلوهها و علل رویشهای اجتماعی در تاریخ صدر اسلام با تکیه بر سیرهی علوی و حسینی پرداخته و در پایان این فصل با نگاهی به سیرهی افتخار آفرین حسینی، تأملی بر«جریان شناسی تاریخ کربلا» نموده است.
فصل سوم کتاب، اختصاص به « عبرتها و درسهای ماندار و حماسهی عظیم عاشورا» دارد و در فصل چهارم نیز با تأکید بر استراتژی جنگ روانی و تبلیغی دشمنان اسلام به ویژه در دههی اخیر به مبحث « شبهه شناسی در قیام عاشورا»، پرداخته شده و هفت شبههی مطرح شده در دوران اخیر را پاسخ داده است.
مؤلف: نوروز اکبری زادگان
ناشر: نشر شیهد حسین فهمیده و کنگره سرداران و 23 هزار شهید استان اصفهان
احکام
احکام غسل
غسل بر دو نوع است1- ترتیبی: در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، اول سرو گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشوید.
2- ارتماسی: در غسل ارتماسی اگر به نیت غسل ارتماسی بتدریج در آب فرو رود تا تمام بدن زیر آب رود، غسل او صحیح است و احتیاط آن است که یک دفعه زیر آب رود.
مواردی که غسل باطل میگردد عبارتند از:
1- در غسل ترتیبی اگر عمدا یا از روی فراموشی یا به واسطهی ندانستن مساله، ترتیب را مراعات نکند، غسل او باطل است.
2- درغسل ارتماسی اگر بعد از غسل بفهمد به مقداری از بدن آب نرسیده چه جای آن را بداند یا نداند، باید دوباره غسل کند.
3- اگر در غسل به اندازهی سرمویی از بدن نشسته بماند، غسل باطل است.
4- کسی که قصد دارد پول حمامیرا ندهد یا بدون این که بداند حمامیراضی است، بخواهد نسیه بگذارد، اگر چه بعد حمامیرا راضی کند، غسل او باطل است.
تفاوت غسل ترتیبی و ارتماسی:
1- در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد اما در ترتیبی اگر نجس باشد و هر قسمتی را قبل از غسل، آب بکشد غسل او صحیح است.
2- در غسل ارتماسی باید بین آن فاصله نباشد ولی در غسل ترتیبی اشکالی ندارد.
تذکرات:
1- اگر کسی شک کند که غسل کرده یا نه، باید غسل کند.
2- اگر کسی شک کند غسل او صحیح بوده یا نه، لازم نیست دوباره غسل کند.
منبع: آموزش فقه، حسین فلاح زاده